تنها يک برگ مانده بود …درخت گفت : منتظرت ميمانم !برگ گفت : تا بهار خداحافظ !بهار شد ولي درخت ميان آن همه برگ دوستش را فراموش کرده بود
سوت زدنم بلد نيسيم!!!!!!!!!!