سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ایوون رویا


چه آسوده چشمانت را بر هم میگذاری و میگذری...
به گمانم دچار فراموشی شدی ...
ضرب حرفهایت بسان سیلی محکمی بود که صورتم را نواخت و گرمی این سیلی چنان مرا به اتش کشید.
که تا مدتی مدید برصورتم جا خوش می کند ...
خیالی نیست ..
این نیز بگذرد...



چهارشنبه 91/7/5 | 8:3 عصر | مائده | نظر
Shik Them