ایوون رویا
وقتــــی از یـــــه نفر میـــرنجی
حتـــی اگه بگــی بخـــــشیدیش
یه چــــیزی ته دلــــت میمـــونه
کیـــــــنه نیــست ...
یه جــــــــای زخـــــمه...
یه چیــــــزی که نمیــــــذاره...
اوضـــــــاع مثل قبــــل بشــــه...!
هـــــر چقدر هم که تلاش کنــــی
و خودتو بزنی به اون راه
....و بگی نـــه ...
بی فایـــــــده ست!
یه چیزی این وســـــط از بیـــن رفتـــــه
و جای خــــالیـــش تا همیــشه درد میکــــنه
یـه چیــــــز سنگین مثـــــــل
*""حـــــــــرمـــــت ""*
بهشت مکان نیست,
زمان است!
زمانی که اندیشه های مثبت
و میل به نیکی
و عشق ورزی در وجودمان است
و جهنم مکان نیست,
زمان است!
زمانی که اندیشه های منفی
و کینه ورزی وجودمان را می آلاید.
"خالق بهشت باشیم"
حق الناس هم اش به ریال وتومان
و چرتکه وماشین حساب نیست
برای دلی که تو باعث شده ای باخته شود،
برای قلبی که اهلی اش می کنی ،
برای دوستت دارم هایی که صاحب می شوی
برای کشتی به گل نشسته ی دوست داشتن های
کسی که دلش را ربوده ای،
باید حق آب وگلی قائل شوی.
باید نمکی که می خوری نمکدانش را نشکنی
باید فتیله ی فانوس نگاهت را آنقدرها کم نکنی
که جان کسی به مخاطره بی افتد.
باید از عمر غرورت بکاهی
وبه عمر سخاوت ِحضورت بی افزایی …
خدا این وای بر کم فروشان را
محض بقال ها و جماعت بیچاره ی کاسبها نفرموده
نگفته فقط بزازها وخراطها وقصابها
مراقب میزان ِفروششان باشند.
غش در هر معامله ای ،کم فروشی ست.
معامله ی دل ودیده که جای خودش را دارد
بیا وجان تمام دل از دست داده ها، کم فروشی نکن
بیاو بگذار از تو آنچه را که دلم می خواهد بردارم
بگذار حضورت منشاء خیرروزگارم باشد
بگذار حق الناسی به گردنت نماند.
من از این آیه ی خدا می ترسم
می ترسم تو بروی توی لیست کم فروشانش
ارزشمندترین مکان هایی که میتوان در دنیا حضور داشت :
در فکر کسی
در قلب کسی
و در دعای کسی …
انسان سه راه دارد :
راه نخست از اندیشه می گذرد ، این والاترین راه است
راه دوم از تقلید می گذرد ، این آسان ترین راه است !
راه سوم از تجربه می گذرد ، این تلخ ترین راه است !
الهی
بـوی ناب" بهشـت" می دهد همـه نامهای قشـنگ تــو
میگذارمشان روی زخمهای دلم
گفـته بـودی " اَلجَّبار"
یعنی کسی کـه جُـبران مــیکند
همـه شکستگی های دلت را
گفـــــته بودی "اَلمُصَـوِّر "
یعنی کسی کــه از ُنومیسـازد همه آنچه
را ویـران شـده اسـت درون دلت
گفــته بـودی " الشّـافـی "
یعنی کسی کـــه شِفا مـیدهد تمام زخمهـای
عمیق و ناعلاج را
و هـوای دلم سبک میشود بــازهم............
دختر کوچولو 2 تا سیب تو هر دو دستش داشت.
همون موقع مادرش وارد اطاق شد.
چشمش به دو تا دست دخترش افتاد.
و بهش گفت : ” یکی از سیباتو به من میدی ؟”
دخترک نگاهی خیره به مادرش انداخت و نگاهی به هر دو سیب .
کمی فکر کرد و ناگهان یه گاز به هر دو سیب زد !
لبخند روی لبای مادرش خشک شد !
چهره ی مادر داد میزد که چقدر از دخترش نا امید شده…
امّا ؛ دخترک لحظهای بعد
یکی از سیبهای گاز زده رو به طرف مادرش گرفت
و گفت : ” مامان جوون بیا اینو بخور ،
چون این سیب شیرین تره ! ”
مادر خشکش زد !
چه اندیشهایی به ذهنش راه داده بود
و دخترکش در چه اندیشه ایی بود !
هر قدر با تجربه باشیم ،
در هر مقامی هم که باشیم ،
هر قدر هم خودمونو دانشمند بدونیم ،
قضاوت رو باید کمی به تأخیر بندازیم
و بذاریم طرف مقابل فرصتی برای توضیح داشته باشه.......
شاید همیشه سکوت کند ، اما ...
اما حرفهایش را در نگاهش میریزد ...
دلتنگی قسمتی از قلبش است ...
و صبر ، تکه ای از روحش...
متولد مــاه مـــهـــر ست دیگر ...
عواطف و احساساتش رو در خودش می ریزد ...
چیزی به کسی نمیگـــوید ...
دوست دارد وقت اشک ریختن تنهـا باشد ...
متولد مــاه مـــهـــر ست دیگر..........
*فرمــــــانروای احســــاســات ...*
خــــدایا
همه از تو می خواهند ، بدهی
من از تو می خواهم ، بگیری
خـــــدایا
این همه حس دلتنگی را از من بگیر . . .
آدم خودش نمیدونه چی میخواد …
فکر میکنه یه چیز مشخص میخواد،
ولی یکی رو میبینه که
هیچی از چیزهایی که میخواسته رو نداره .!
و بدون هیچ دلیلی عاشقش میشه .!
نمیدونم آدمها اینجورین یا عشق اینه ..!